عاشق باران,عاشق پاییز دلنوشته ها،داستان،اشعار و سروده ها،عکس و مطالب مذهبی و قرآنی*دانلود نرم افزار و بازی آندروید*
|
روزی دختر بچه ای به مغازه ای رفت و کاغذی را به مغازه دار داد و گفت: آقا لطفا این لیست را که مادرم روی این کاغذ نوشته بدهید،این هم پولش.. مغازه دار تمام لیست را برای دخترک اماده کرد و در آخر به دختر بچه گفت: دخترم برای اینکه خیلی بچه خوبی هستی میتوانی یک مشت از این شکلاتها برای خودت برداری.. مغازه دار با تعجب دید دخترک هیچ تکانی نمیخورد؛ با تعجب از او پرسید: دخترم پس چرا شکلات برنمیداری؟؟؟ دخترک پاسخ داد: لطفا خودتان برایم بردارید!! مغازه دار با تعجب پرسید: چرا؟؟!! دخترک پاسخ داد: برای اینکه مشت شما بزرگ تر است....!! . . واقعا این متن مارا به فکر وا میدارد... قطعا مشت خدا از مشت ما بزرگتر است پس بیایید به خدایمان اطمینان کنیم و بگذاریم آنچه را که او بریمان در نظر گرفته به وقتش به ما بدهد... نظرات شما عزیزان:
واقعا عالی بود ممنون..باعث شد گریم بگیره.سایتت خوبه...بیشتر مطلب بزار...تو قسمت علاقه مندیهای مرورگرم قرادت دادم.
برچسبها: شکلات, دسر شکلات, آموزش تهیه شکلات, خدا, داستان مذهبی, دختر, [ سه شنبه 26 آذر 1392 ] [ 22:36 ] [ شیوا پ ]
[
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |